19:44:44 - جمعه 12 آگوست 2016
مصباحی‌مقدم : احمدی‌نژاد تأیید صلاحیت هم شود رأی نمی‌آورد
حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم از چهره‌های معتدل اصول‌گراست که از سال۷۸ به عضویت شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز درآمد و چند دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را برعهده داشته است. وی همچنین سابقه ریاست کمیسیون اقتصادی و برنامه و بودجه مجلس را نیز در پرونده خود دارد. مصباحی‌مقدم همچنین با حکم مقام معظم رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و پس از اینکه در مجلس دهم به‌دلیل رأی‌آوری تمام «لیست امید» از ورود به مجلس بازماند، در دانشگاه امام‌صادق‌(ص) به‌عنوان مدرس مشغول به فعالیت شد.

به گزارش ارس رسا ، حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی‌مقدم،این چهره سیاسی اصولگرا که همگی به معتدل بودن او اذعان دارند، سعی کرده است در گفت‌وگو با «وقایع‌اتفاقیه» به دور از جناح‌بندی سیاسی به‌طور شفاف به سؤالات پاسخگو باشد. او با آسیب‌شناسی مجلس دهم، دلایل باخت جریان اصولگرا و شکست در رقابت با اصلاح‌طلبان را واکاوی کرد. مصباحی‌مقدم همچنین احتمال حضور احمدی‌نژاد در انتخابات ۹۶ را بعید دانست و گفت؛ اگر او هم قصد حضور در رقابت را داشته باشد، قطعا از طرف شورای نگهبان صلاحیتش رد می‌شود. همچنین این نماینده سابق مجلس تصریح کرد که عملکرد و اخلاق‌گریزی سیاسیون و چهره‌ها در اخلاق‌گریزی اجتماعی نقش داشته است و اگر دروغگویی در جامعه مبنا قرار بگیرد، در همه ارکان جامعه رخنه می‌کند. آنچه در زیرمی‌خوانید مشروح این گفت‌وگو است.
20546_15431خیلی شفاف و به دور از هر تعارف سیاسی بفرمایید چه اتفاقی افتاد که اصول‌گرایان حتی آنهایی که معتدل بودند، نتوانستند در تهران به مجلس دهم شورای اسلامی راه یابند و مردم به لیست کامل امید که همان لیست اصلاح‌طلبان و حامیان دولت بود رأی دادند؟ 
اینکه لیست اصول‌گرایان تهران برای انتخابات دور دهم مجلس شورای اسلامی نتوانست رأی بیاورد، به چند عامل بستگی داشت. اولین دلیل این بود که از نظر سیاسی لیست خوب و قابل دفاعی برای انتخابات بسته نشده بود. یعنی اینکه وزن جبهه پایداری در این لیست سنگین‌تر از وزن واقعی آنها در عرصه سیاسی بود؛ بنابراین قطعا این عامل در عدم موفقیت اصول‌گرایان بی‌تأثیر نبود. نکته بعد اینکه آرای اصول‌گرایان بین لیست‌های مختلف آنها تقسیم شد؛ به‌عبارت‌دیگر ما تعدادی نامزد خارج از لیست داشتیم و قرار بود با تنظیم نهایی لیست انتخاباتی، آنها به نفع لیست کناره‌گیری کنند ولی این اتفاق نیفتاد و آنها در عرصه انتخابات ماندند و تعدادی از آرا را به خودشان اختصاص دادند.

 

هرچند این آرا میزان قابل‌توجهی نبود، ولی همین تعداد کم هم از سبد آرای اصول‌گرایان کسر شد و رأی آنها را تقسیم کرد. نکته سوم تخریب درون‌جناحی بود. خود من از طرف برخی اصول‌گرایان که در این لیست قرار نگرفته بودند یا اصلا تأیید صلاحیت نشده بودند به‌دلیل حمایت از برجام، تخریب شدم. چهارمین نکته اینکه برخی اصول‌گرایان با توجه به شرایط اقتصادی دو سه ساله اخیر کشور که محرومیت آنها را زیاد کرده بود، پای صندوق‌‌های رأی نیامدند و اکثر آنها از جنوب تهران بودند. البته می‌دانید که خاستگاه رأی اصول‌گرایان معمولا جنوب تهران است؛ بنابراین ۲۰درصد از آرای اصول‌گرایان نسبت به دوره قبل مجلس کم شد، درحالی‌که درصد مشارکت در انتخابات تهران نسبت به انتخابات مجلس قبل افزایش داشت، همین آرای ۲۰درصدی از سبد آرای اصول‌گرایان کم شد.

 

این افراد که در انتخابات شرکت نکردند، بین مجلس و دولت در به‌وجودآمدن شرایط بد اقتصادی تفاوتی قائل نیستند و هر دو را مقصر می‌دانند. نکته پنجم که می‌توان به آن اشاره کرد؛ موضوع دوقطبی شدن فضای انتخابات است. تجربه نشان داده است هر وقت فضای انتخابات دوقطبی می‌شود، جریان رقیب یا همان جریان اصلاح‌طلب نیرو بسیج می‌کنند و قشر خاکستری که نه اصلاح‌طلب هستند و نه اصول‌گرا به‌نفع اصلاح‌طلبان وارد میدان می‌شوند. البته این حرف به این معنا نیست که آنها اصلاح‌طلب هستند بلکه برای اینکه مقابل اصول‌گرایان قرار بگیرند، پای صندوق‌های رأی می‌روند و به اصلاح‌طلبان رأی می‌دهند.
چه دلیلی وجود داشت که این افراد در انتخابات شرکت کنند؟ 
این مسئله خود معلول دو علت است. اولین دلیل فراخوان رهبری انقلاب برای حضور همه ملت ایران پای صندوق‌های رأی بود. ایشان گفتند همه واجدین شرایط چه آنهایی که نظام را قبول دارند و چه آنهایی که نظام را قبول ندارند یا چه آنهایی که مرا قبول دارند و چه آنهایی که مرا قبول ندارند پای صندوق‌های رأی بیایند و در انتخابات شرکت کنند. طبیعی است وقتی چنین فراخوانی صورت می‌گیرد و عده‌ای با این دیدگاه که موافق نظام نیستند و رهبری را قبول ندارند در انتخابات شرکت می‌کنند، قطعا به اصول‌گرایان رأی نمی‌دهند و رأی آنها در سبد آرای رقیب یعنی اصلاح‌طلبان ریخته می‌شود.
به نظر شما این افراد چند درصد هستند؟ 
به نظرم ۲۰ تا ۳۰درصد آرای لیست امید مربوط به این آرای خاموش است و این ۳۰درصد رأی به لیست اصلاح‌طلبان و حامیان دولت اضافه شده است. نکته ششم این موضوع به میدان آمدن لیدر اصلاحات بود که در شبکه‌های اجتماعی صدا و تصویر او را پخش کردند. با پخش صدا و تصویر لیدر اصلاحات در فضای مجازی و «تکرار می‌کنم به اسامی کامل هر دو فهرست رأی بدهید» توانست هواداران آنها را بسیج کند تا به هر دو لیست مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری به‌طورکامل رأی بدهند.
این موضوع برای اصول‌گرایان قابل پیش‌بینی بود؟ 
ما پیش‌بینی کرده بودیم که اگر در تهران دو میلیون تا دو میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در انتخابات شرکت کنند ۳۰نفر از اصول‌گرایان رأی می‌آوریم، ولی اگر تا دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر شرکت کنند، شرایط ۵۰-۵۰ می‌شود و اگر بالای سه میلیون نفر شرکت کنند هر ۳۰نفر (رقبا) اصلاح‌طلبان وارد مجلس می‌شوند که این اتفاق هم افتاد و بالای سه میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و لیست امید توانست به‌طور کامل وارد مجلس شده و پیروز انتخابات شود.
به نظر شما صدا و سیما چقدر توانست در تشویق و حضور مردم پای صندوق‌های رأی تأثیر‌گذار باشد؟
صداوسیما تأثیر منفی در انتخابات داشته است و نمی‌توان این عملکرد را نادیده گرفت. رسانه ملی برای بسیج مردم پای صندوق‌های رأی گزارش‌های مکرری از مجلس ششم پخش و تحذیر می‌کرد (پرهیز دادن، ترساندن) که مبادا اتفاقی بیفتد که چیزی شبیه مجلس ششم شکل بگیرد. این رفتار حالت افراطی پیدا کرد و باعث واکنش متقابل شد. البته به‌طور یقین عملکرد دولت قبل (دولت هشت‌ساله احمدی‌نژاد) هم بر انتخابات مجلس دهم سایه انداخته بود.
به نظرتان احمدی‌نژاد برای انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو نامزد می‌شود؟
آقای احمدی‌نژاد مدتی است برای انتخابات پیش رو فعال شده است، شهر به شهر سفر می‌کند، اجتماعاتی تشکیل می‌دهد و سخنرانی می‌کند. اینکه با قصد و نیت انتخابات این کارها را انجام می‌دهد هنوز روشن نیست، البته ممکن است هدفش انتخاباتی باشد ولی بسیار بعید است، خود او برای ریاست‌جمهوری نامزد شود. درست است که آقای احمدی‌نژاد در توده مردم، هوادارانی دارد و این هواداران به جنبه‌های مثبت او توجه دارند. رویکرد او در دوره قبل توجه به محرومان بود و هنوز این رویکرد را مطرح می‌کند و درصدد دوقطبی کردن فضای جامعه بین محروم و مرفه است. اگر بتواند چنین کاری را دوباره انجام دهد، سازمان‌رأیی را شکل می‌دهد، ولی بسیار بعید است بتواند رأی ۱+۵۰ درصد جامعه امروز را کسب کند، چون عملکردهایی را داشته است که برای بخش مهمی از جامعه ما آن عملکردهای غلط کاملا روشن شده است و آثار و نتایج آن را امروز می‌بینیم.

 

گرچه کارهای مثبتی هم داشته است و نمی‌توان نادیده گرفت، ولی آثار عملکرد غلط و منفی او مثل تورم و رکود شدید اقتصادی و تشدید بیکاری پدید آمد و تصور نمی‌کنم فضا برای حضور او مناسب باشد. علاوه بر آن نیز بعید می‌دانم از طرف شورای نگهبان تأیید صلاحیت شود، هم به‌دلیل عملکردهای غلط و ناصوابی که داشته است و هم از نظر رویکردی که خصوصا دو سال آخر مسئولیتش، چون اوضاع به کام او نبود، مدیریت ضعیفی از خود نشان داد. همچنین نوع تعامل او با رهبری نظام و تخلفات و تقابلی که در برابر ایشان از خود نشان داد، نارضایتی گسترده‌ای را در میان حامیان رهبری به وجود آورد؛ بنابراین تأکید می‌کنم بعید است او تأیید صلاحیت شود چون کسی رفتار آقای احمدی‌نژاد را فراموش نکرده است.
اگر به فرض اینکه تأیید صلاحیت شود، اصول‌گرایان از او حمایت می‌کنند؟ 
به فرض اینکه تأیید صلاحیت بشود، این دور با دور قبل شرایط فرق می‌کند. دور قبل که احمدی‌نژاد نامزد شد، اصول‌گرایان خودشان را بین گزینه بد و بدتر می‌دیدند و این را بارها مطرح کرده‌اند و این جمله از آیت‌الله مهدوی‌کنی به یادگار ماند که به نقل از امام‌علی‌(ع) می‌گفت: عاقل آن نیست که بین دو خیر، خیرالخیرین را انتخاب می‌کند بلکه عاقل آن است که بین دو شر هم اقل‌الشرین را انتخاب می‌کند و حمایت اصول‌گرایان از آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۴ و ۸۸ به‌نوعی انتخاب بین بد و بدتر و از روی ناگزیری بود. البته بیانیه دادیم و با شروط از او حمایت کردیم و یکی از آن شروط، تبعیت کامل از ولایت فقیه بود؛ بنابراین در این دور انتخابات ما در چنین شرایطی قرار نداریم که ناگزیر باشیم از بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم و بخواهیم به حمایت از احمدی‌نژاد قدمی برداریم.
در دولت هشت ساله اصول‌گرایان شاهد تخلفات مالی و اختلاس‌های بزرگی بودیم که کمترین رقم آنها سه هزار میلیارد تومان بود. صراحتا نظرتان را درباره اختلاس‌های انجام‌شده در دولت احمدی‌نژاد که مورد حمایت اصول‌گرایان بوده است، بفرمایید. 
اختلاس سه هزار میلیارد تومانی را کمیسیون اصل۹۰ مجلس افشا کرد. در یک نامه‌نگاری از کمیسیون به رئیس بانک مرکزی و پس از آن به رئیس بانک صادرات این موضوع افشا و دنبال شد. پس بدانید اگر این افشاگری صورت گرفت نهادی که توانست این موضوع را مطرح و دنبال کند مجلس شورای اسلامی بود. نکته دوم این است که اختلاس به معنای سرقت نیست و نباید آن را با سرقت و دزدی اشتباه گرفت. باید توجه داشته باشیم که حتی یک ریال این پول از کشور خارج نشده است.

 

اختلاس همچنین به معنای تلف کردن و از بین بردن پول و سرمایه نیست که برای آن مصارف بتراشیم. اختلاس به معنی به‌دست‌آوردن منابع بانکی از طریق نامشروع و به‌ناحق است. همه این سه هزار میلیارد تومان بازگردانده شد. البته رقم واقعی این اختلاس ۲۶۸۰میلیارد تومان بود و برای اینکه رُند شود رقم آن را سه هزار میلیارد تومان اعلام کردند. البته ۹۰۰میلیارد تومان آن هم تسویه شده بود و اطلاعات را دقیق اعلام نکردند؛ بنابراین با این مبلغ ۲۷هزار کارگر مشغول کار بودند، ۱۵شرکت فعال وجود داشت و نیروی انسانی قابل‌توجهی سرکار بودند.

 

پس باید توجه داشته باشیم که اختلاس به این معنی نیست که یک رقمی را کسی خورد و برد یا به جیب فلان مدیر و مسئول واریز شد. امیرمنصور آریا، مسئول این اختلاس بود و پس از محاکمه اعدام شد، همچنین در این امر کسانی که با او شریک بودند، محکوم به احکام قضائی متناسب شدند. مدیران بانکی که تخلف کرده بودند بازداشت، محاکمه و محکوم شدند پس به این تخلف رسیدگی شد. البته پیدایش چنین مشکلی جای نگرانی دارد و اعداد و ارقام این اختلاس بسیار زیاد و نگران‌کننده است درحالی‌که مقدار کمی از آن هم برای کشور اسلامی ما زیاد است. البته باید توجه داشته باشیم که همه این پول‌ها به‌صورت اموال و املاک از آریا مصادره و گرفته شد و در کشور موجود است.
چطور چنین اتفاقاتی در کشور رخ می‌دهد و مسئولان این‌قدر دیر متوجه موضوع می‌شوند؟ 
آنچه عامل پیدایش چنین اتفاقاتی در کشور می‌شود، عدم نظارت درون‌سیستمی و برون‌سیستمی است. بانک صادرات در درون خودش بر این موضوع درست نظارت نکرده است و مدیرعامل بانک از این اختلاس و موضوع بی‌اطلاع بود. همچنین در بانک ملی که تبدیل‌کننده چک‌های مربوط به این اختلاس بود در درون سیستمش نظارتی مناسب نداشت و یکی از شعب آن در جزیره کیش این چک‌ها را تبدیل کرد و بانک مرکزی که بانک ناظر بود و نظارت برون‌سیستمی داشت، هشدار نداد و بموقع و بهنگام اقدام نکرد. البته یک شعبه کوچک در فولاد خوزستان نباید این همه ترنوور (گردش) مالی داشته باشد و این همه اعتبار به یک بنگاه بدهد، ولی به‌دلیل نداشتن دقت دستگاه‌های نظارت درون‌سیستمی و برون‌سیستمی در این ماجرا و برای جلوگیری از پیدایش چنین اتفاقاتی باید اطلاعات بانک‌ها و بانک مرکزی به‌صورت سیستماتیک با هم مرتبط شود و بانک‌ها دستگاهشان در چنین شرایطی اخطار دهد.
تعریف شما از سرمایه اجتماعی چیست؟ 
سرمایه اجتماعی اعتماد عمومی است و اعتماد عمومی به صداقت، امانت و صحت عمل در بخش عمومی اطلاق می‌شود که به‌شدت در کشور ما آسیب دیده است.
چه عواملی باعث ضربه زدن به اعتماد عمومی و آسیب به سرمایه اجتماعی شده است؟ 
سرمایه اجتماعی ما به‌دلیل برخی اتفاقات مثل اختلاس سه هزار میلیارد تومانی گروه آریا و پس از آن موضوعات مربوط به بابک زنجانی و اکنون به‌دلیل فیش‌های حقوقی سنگین و بدون توجیه آسیب دیده است و علت آن روشن است. نکته اول اینکه با یک مدیریت شایسته و قوی در امور عمومی کشور مواجه نیستیم. اگر با مدیریت قوی و شایسته‌ای در کشور روبه‌رو باشیم چنین اتفاقاتی رخ نمی‌دهد. دوم اینکه با یک سیستم نظارتی قوی روبه‌رو نیستیم. اگر یک سیستم نظارتی قوی وجود داشته باشد چنین اتفاقاتی روی نمی‌دهد. در نظام مدیریتی ما هیچ‌کسی سر جای خودش نیست. متأسفانه نظام ما یک نظام مردمسالار دارای احزاب مقتدر نیست. اگر احزاب مقتدر وجود داشت این اتفاقات کمتر رخ می‌داد چرا که احزاب کادرسازی می‌کنند، پاسخگو هستند و برنامه می‌دهند.

 

وقتی دولتی روی کار می‌آید افراد شایسته‌ای که می‌توانند مهره‌های توانمند مدیریتی باشند، قبلا تربیت شده‌اند و در ساختار حزب نشاندار هستند ولی ما فاقد چنین ساختاری هستیم. در نبود احزاب مقتدر در کشور در انتخابات فردی انتخاب می‌شود که باعث تعجب همه می‌شود و هیچ‌کسی انتخاب او را پیش‌بینی نکرده است. در انتخاب احمدی‌نژاد چنین اتفاقی افتاد و کسی پیش‌بینی نمی‌کرد که او در سال۸۴ رئیس‌جمهور شود. همچنین در سال۹۲ هم کسی تصور نمی‌کرد روحانی رئیس‌جمهور شود. آقای روحانی رئیس‌جمهور شدند و البته فرد شایسته، باکفایت و باسابقه‌ای هستند.
وقتی حزب تا این حد اهمیت دارد، چرا برخی افتخار می‌کنند که بگویند حزبی نیستند و در واقع حزب‌گریزند. درحالی‌که مثلا آقای باهنر که یک فرد اصول‌گرا و از جریان خود شماست، معتقد است افرادی که حزب ندارند مثل کسی هستند که خانواده ندارد؟
بله این حرف آقای باهنر را قبول دارم. افرادی که می‌گویند حزبی نیستند شاید می‌خواهند به نقطه‌ضعف احزاب اشاره کنند و نقطه‌ضعف احزاب این است که طبق مصالح و منافع حزبی عمل می‌کنند نه براساس منافع و مصالح ملی. البته معتقدم می‌توان‌ حزب داشت و بر اساس مصالح ملی هم عمل کرد.
چگونه احزاب در کشور فعال می‌شوند تا بتوانیم بگوییم یک نظام حزبی در کشور حاکم است؟
باید مجموعه احزاب و لیدرهای جریان‌های بزرگ سیاسی با یکدیگر جمع شوند و یک ائتلاف مستمر و پایدار تشکیل دهند، چون به سرعت نمی‌توان به یک حزب دست یافت.

 

در انتخابات سال گذشته مجلس شورای اسلامی در جریان اصول‌گرا این ائتلاف شکل گرفت، یک شورای ۲۲نفری به‌عنوان شورای ائتلاف تشکیل شد و تقریبا همه چهره‌ها، احزاب و گروه‌های سیاسی اصول‌گرا در این ائتلاف حضور داشتند؛ بنابراین اگر این ائتلاف در جریان رقیب هم شکل بگیرد، گامی رو به جلو برای شکل‌دهی حزب در کشور است. گام بعدی این است که باید سعی شود این ائتلاف را به حزب تبدیل کنند. ما در ابتدای انقلاب حزبی قدرتمند با عملکردی عالی مثل حزب جمهوری اسلامی داشتیم که توانستند سه مجلس را دست بگیرند و دولت‌های آن دوره را مدیریت کنند. اگر این اتفاق دوباره در کشور تکرار شود و ما صاحب احزاب قدرتمند و بزرگ شویم، اتفاقات خوبی را شاهد خواهیم بود.
مدتی است اخلاق‌گریزی در کشور نهادینه شده است، به نظر شما احزاب و چهره‌های سیاسی تا چه حد در ایجاد این بی‌اخلاقی‌ها در حوزه‌های مختلف تأثیرگذار بوده‌اند؟ 
اصولا اخلاق پایه و اساس یک نظام دینی است و حتی یک نظام سیاسی اجتماعی غیر‌دینی هم اگر بخواهد درست عمل کند و اگر بخواهد سرمایه اجتماعی کشور را افزون کند، باید بر پایه اخلاق شکل بگیرد. در این گفت‌وگو به دو پارامتر اخلاقی اشاره می‌کنم: یکی صداقت و دیگری امانتداری. یک روایت از رسول‌اکرم(ص) وجود دارد که می‌گویند: «خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده است مگر با دو پیام راستگویی و امانتداری.» این دو پایه زندگی اجتماعی هستند و سرمایه اجتماعی برپایه این دو موضوع شکل می‌گیرد، بنابراین احزاب باید بر اخلاق تأکید کنند حتی در رقابت بین احزاب باید بر پایه اخلاق باشد.
سیاستمداران در رواج بی‌اخلاقی چقدر مؤثر بوده‌اند؟ 
قطعا سیاسیون در ایجاد اخلاق‌مداری نقش بسیار مهمی دارند و اگر قرار باشد سیاسیون اخلاق را رعایت نکنند، حتما ضداخلاق در کشور رواج پیدا می‌کند. حدیثی وجود دارد که می‌گوید: «مردم بر دین رهبران و بزرگانشان هستند.» پس چگونگی عملکرد سیاسیون و بزرگان در بحث اخلاق‌مداری جامعه بسیار نقش داشته‌اند. اگر راستگویی و امانتداری در جامعه مبنا باشد راستگویی در بدنه جامعه هم رواج پیدا می‌کند ولی اگر دروغگویی در جامعه مبنا قرار بگیرد، همین در همه ارکان جامعه رخنه می‌کند. شفافیت، صداقت، شجاعت و امانتداری از مواردی است که باید اصول رفتاری فردی و اجتماعی ما باشد ولی از آن دور شده‌ایم.

  1. فراز مغان   آگوست 28, 2016  

    خود مصباحی مقدم تو هر کجای ایران کاندیدا شود بیشتر از ۵ هزار رای ندارد .

تازه های خبر
آمار وبسایت
  • بازدید امروز: 2128
  • بازدید دیروز: 1585
  • کل بازدیدها: 4904786
وب لوکس موسسه خیریه آرزو وب لوکس وب لوکس وب لوکس وب لوکس
چندرسانه اي