19:19:44 - پنج‌شنبه 13 اکتبر 2016
همنوا با عاشورا / بخش نهم
به پایان آمد این دفتر،اما حکایت همچنان باقیست.وقفه و تعللی چند روزه این نوشتار را به نُه قسمت کوتاه محدود کرد.قاعدتا باید دامنۀ سخن،برچید و شرح این هجران و این خون جگر،این زمان بگذاشت تا وقت دگر.

آغاز مسئولیت تاریخی زینب

ارس رسا – به پایان آمد این دفتر،اما حکایت همچنان باقیست.وقفه و تعللی چند روزه این نوشتار را به نُه قسمت کوتاه محدود کرد.قاعدتا باید دامنۀ سخن،برچید و شرح این هجران و این خون جگر،این زمان بگذاشت تا وقت دگر.

مردمی که به بارزترین وجهی خود را به تغافل زد،نه سخنان حکیمانۀ حسین درکربلا و نه مناجات او در عَرَفات را شنید.تاریکی و ذلت را با آفتاب و روشنی چه کار؟
آنجا که گفت :
«…خدایا تو تکیه گاه و امید من در هر سختی هستی…. چه بسیار اندوهی که دل ها در آن سست و تدبیرها در آن اندک شود.دوست، در آن خوار و دشمن، شاد شود.شکوه من در پیش تو به خاطر آنست که از غیر تو دیده بر بسته ام و تو آن، اندوه را از من زدوده ای…..»
ازخیال باطل دستگاه اموی بود که تصور می کرد،عاشورا در کربلا خواهد ماند. آفتاب علی درخشش دیگری به بلندای تاریخ،آغاز می کرد واین بار درکلام زینب، متجلی میشد.عاشورا پایانی بر یک آغازی دیگر بود…
شکوه و عظمتی که بنای آن،در وجود علی به ودیعت نهاده شده بود ،با درخشندگی خیره کننده ای در عاشورا می درخشید و درکلام زینب تداوم می یافت.
علی وحسین،باردیگر واین بار،با کلام زینب،معرفی می شد.دل او با همۀ آشفته حالی از عهدۀ آن عهدی،بر آمد که با زلف پریشان یار کرده بود.
شب را در کربلاماندند و فردا کاروان غمبار زینب،راه کوفه را در پیش گرفت.کاروان او را از میان پیکر مطهر شهدا،عبور دادند.
او می دانست که از کجا آمده است و آمدنش بهر چه است. میدانست که بدون او ،عاشورا در خطر فراموشی قراردارد،بارغمی که دل کاروانیان را خسته کرده بود،این بار،عیسی دمی از جنس مریم آمده بود تا آنرا بر گیرد.اومی دانست که کوچک ترین ضعفی نباید ازخود نشان دهد. فقط یک جمله گفت و،با متانتی از آن مسیر عبور کرد که تاریخ،نظیرش را ندیده است.
«اللهمَ تَقَبَّل هذ القربان»
کاروان او با مظلومیتی که قلم از ذکر آن ناتوان است در میان هلهله وشادی کوفیان به شهر وارد شد. جسم وجان زینب با مشاهدۀ این وضعیت دگرگون گشت.
«اُسکتوا »
این نخستین جمله ای بود که نفس ها را در سینه ها حبس کرد.
آنگاه با اشاره ای به آسمان وحمد و ثنا به پروردگار عالم،سخنان خود را با رساترین صدایی که برای همیشه در ضبط صوت تاریخ جهان باقی ماند،آغاز کرد.گویی زبان گویای امیرالمومنین سخن می گفت.علی دوباره به کوفه باز گشته بود:
خطبۀ تاریخی آغاز شد:
«…. مردم کوفه،شما همانند آن زنی هستید که رشته های خود را پس از بافتن،از هم می گسلد،دستان شما هم بیعت می کند،بیعت می شکند….کلمۀ مقدس اسلام را لقلقۀ زبان خود ساخته اید.سوگندهایتان را وسیله ای برای فریب ونفاق در میان خود کرده اید.جز وقاحت و رسوایی،سینه هایی آکنده از کینه،چهره هایی مملو از دو رویی و تملق و سیرتی پر از ذلت و حقارت، چیز دیگری در میان شما یافت نمی شود.
به گیاهی می مانید که ریشه در مُردار و مَزبَله دارد.چگونه می توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا و سرور جوانان بهشت را از خود بزدایید؟ چه بار سنگین و بدی بردوش خود نهادید،چه جگری از رسول خدا پاره کردید، چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختید.چه بی رحم بودید که برطفل شیرخوار نیز رحم نکردید. کثیری اکنون خندانید،اما برخی نیز می گریید.بگریید که هرگز،در روزگار خود نخندید و خداوند، توفیق عبادت فطر واضحی از شما بگیرد…..»
خطبۀ حضرت زینب در کوفه و مجلس«عبیدالله بن زیاد»طومار تفکر او را درهم پیچید.عاجزانه و درمانده گفت:
«زینب،سَجع می گوید وکسی را یارای مقابله با تیغ برندۀ زبان او نیست.همانطور که پدرش نیز سخنوری،بی رقیب بود.»
آنگاه رو به حضرت زینب (س)کرد و لب به شماتت گشود:
«خدا را شکر می کنیم که ما را پیروز کرد وشکست را نصیب شما کرد.»
غافل بود از پاسخی که دریافت خواهد کرد .بلافاصله با این سخن محکم زینب مواجه شد:
«به خدا،آنچه برای خودمان می بینم جز زیبایی،نیست…. خداوند برای مردان ما شهادت را انتخاب کرده بود … زود خواهی دید که چه کسی پیروز است.»
ابن زیاد،طعم شکست را با سخنان زینب چشیده بود.عظمت تاریخی عاشورا در کلام دُخت علی تجلی یافته و بر چهرۀ تاریخ می تابید.
آنچه که حسین در کربلا انجام داده بود،اینک،خواهرش برای کوفیان و شامیان بازمی گفت.با خون او پیام ساخته بود و به بلندای تاریخ،تفسیر اسرار می کرد.
اما عاطفه واحساس هرکسی،گواهی میدهد که در آن حال غمبار، قلب اندوهبار زینب،چیز دیگری نیز می گفت:
کجاییدای شهیدان خدایی؟بلا جویان دشت کربلایی،کجایید ای سبکبالان عاشق،کجایید ای ….
پایان
التماس دعا
مالک رضایی

تازه های خبر
آمار وبسایت
  • بازدید امروز: 1122
  • بازدید دیروز: 2294
  • کل بازدیدها: 4901005
وب لوکس موسسه خیریه آرزو وب لوکس وب لوکس وب لوکس وب لوکس
چندرسانه اي