به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ارس رسا ؛ پس از اعلام نتایج رد و صلاحیت کاندیداها توسط هیئت نظارت استانها در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ، انتخابات در کشور وارد فاز جدیدی از فضای سیاسی کشور گردید و تحلیل ها و تفاسیر فراوانی از سوی کاندیداها و طرفداران آنها در حال شکل گیری و گمانه زنی است.
آنچه مسلم است نتایج موجود نظر قطعی دستگاههای ذی ربط نیست و مرحله دیگری از اعلام نتایج رد و تایید یا احرازصلاحیت کاندیداها باقیست و به گفته سخنگوی شورای نگهبان مرحله دیگری از بررسی صلاحیت ها در گام نهایی که بر عهده شورای نگهبان است در ۲۲ بهمن سال جاری اعلام خواهد شد،که میتواند تعیین کننده اصلی نتایج مجلس یازدهم در بهارستان باشد.
بسیاری از خواص و عوام با اعلام مرحله دوم نتایج کاندیداها بر وضعیت فعلی استناد کرده و انتخابات را به زعم خویش تعبیر و تفسیر می نمایند که قطعا معقول منطقی نبوده و اعلام نتایج مرحله آخر توسط شورای نگهبان می تواند سرنوشت انتخابات را رقم زند.
شکل گیری و زایش جریان ها و تفکرات جدید پس از اعلام نتایج دومین مرحله تایید و رد صلاحیت ها و تمایل گروهها و دسته ها و طوایف به سمت و سوی اهداف مد نظر نشاندهنده آن است که همچنان برخی ها علیرغم حضور در انتخابات ادوار مختلف همچنان سطحی نگر بوده و دیدگاه وسیعی به انتخابات و تغییر و تحولات پیرامون آن ندارند و از هم اکنون خود را برای پیروزی و یا شکست کاندیداهای مد نظر آماده کرده اند.
از دیدگاه برخی خواص که در مرحله اول تایید و رد صلاحیت ها بر تعداد اندک رد صلاحیت کاندیداها از طریق هیئت های اجرایی خرده می گرفتند،باید دید چه دیدگاهی داشته و در مرحله دوم اعلام نتایج که بیش از نیمی از کاندیداها توسط هیئت نظارت استانها رد صلاحیت شده و یا به قول برخی کاربران قلع و قمح شده اند،چه مسائلی را عنوان می کنند.
سوالی که اکنون از سوی افکار عمومی و فعالان سیاسی و انتخاباتی مطرح است این است که در چنین فضای سیاسی و خصوصا بعد از حوادث اخیر، آیا مشارکت حداکثری که مد نظر نظام، سیاستمداران و دولتمردان کشور است با شرایط موجود صلاحیت ها برآورده می شود؟
آنچه مسلم است از دیدگاه راقم سطور فضای سیاسی و انتخاباتی استان اردبیل و شهرستانهای تابعه خصوصا حوزه شهرستانهای پارس آباد ،بیله سوار و اصلاندوز با توجه به حاکمیت فرهنگ و سنتی و طایفه ای مبری از دیگر فضای سیاسی کشور است.
اگر چه حضور طوایف و احزاب در انتخابات سبب افزایش حداکثری مشارکت در انتخابات و افزایش شور و اشتیاق سیاسی در منطقه می شود،لیکن از دیگر دیدگاه طایفه گرایی موجب آسیب بزرگی به شایسته سالاری در منطقه بوده و اهداف توسعه و پیشرفت در منطقه به باد فراموشی سپرده می شود که تاکنون شاهد و ناظر آن هستیم.
فردی که با رای طایفه ای و عشیره ای بر صندلی بهارستان تکیه میزند به دلیل توجه به حامیان اصلی در طایفه خود و عدم ارتباط با نخبگان و فرهیختگان و دیگر گروههای سیاسی از توسعه همه جانبه منطقه غافل شده و در روزمرگی درخواست های عده محدود گرفتار می شود.
متاسفانه این روند در طول ده دوره گذشته دور تسلسل پیدا کرده و منطقه علیرغم پتاسیل ها و ظرفیت های فراوان در استان و حتی کشور نتوانسته به جایگاه حقیقی خود دست یابد که مایه تاسف و تاثر بوده و دغدغه و مطالبه واقعی نخبگان دلسوز که همواره مورد بی مهری واقع شده و تحت فشار هستند؛ موضوعی که حتی طوایف کاندیدای منتخب نیز از این فرایند در رنج و عذاب هستند.
با توجه به رشد روزافزون علوم و فنون ،دانش و فناوری و پیشرفت جوامع بشری و گسترش شبکه های اجتماعی که نقش تعیین کننده ای در اطلاع رسانی و فرهنگ سازی می تواند داشته باشد؛ آیا بعد از حاکمیت ده دوره حدودا چهل ساله طایفه گرایی ، این رویداد منسوخ جای خود را به شایسته سالاری خواهد داد و مردم از این طرز تفکر فاصله خواهند گرفت؟
رضا امیرپور