به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ارس رسا ؛ شاید در اذهان بدبین ترین ادم ها هم این تصور بوجود نمی آمد که روزی در کنار رود خروشان ارس بایستد و غافل از طغیان و پوشیدن پهنه سیل آسای رود ارس و تماشای رقص شلاله های خروشان ، از زلالی و شفافیت آب ارس شاهد شن های کف رودخانه باشیم و اندوهی از آه و افسوس را بر دلهایمان بنوازیم.
آری امروز از عبور آب زلال و کم عمق رود ارس،برای لحظاتی خود را میان خواب و بیداری تلقی می کند،وقتی می بیند از این دریای بیکران امواج سخت و خشن، برکه جویی نرم و لطیف عبور می کند که دیدنش برای بومیان و انسانهای محلی بسیار دردناک و رنجور می نمایاند.
زمانی مردم در فصول مختلف سال حتی تابستان و پاییز شاهد در هم کوبیدن امواج رود ارس از سرعت بالای آب و حجم زیاد آن بودند و مدتها برای تماشا کردن این امواج خطرناک و پرجثه زمان صرف می کردند.اکنون از آن رودخانه بزرگ و حجیم جز برکه ای جاری که گاها آب آنهم خشک می شود، چیزی بر جای نمانده است.
به گفتا کارشناسان و متخصصان حوزه آب باید دید این حجم از خشکی و کم آبی چگونه و به چه علت پدیدار شده است و چه عواملی در بوجود آمد آن دخیل هستند قطعا مستغرق شدن در چنین گرداب عمیقی نتیجه حاصل از یک فصل و دو فصل یا کم آبی یکی دو ساله نیست و منطقه مغان بعنوان منطقه ای با اقلیم خشک و کم بارش در طول سالیان متمادی این اقلیم را تجربه کرده است و این وسعت از بحران بی آبی و کم آبی یک شبه بوجود نیامده است.
شهرستان پارس آباد دارای اقلیم نیمه خشک با میانگین دمای بارش سالانه ۲۷۱ میلیمتر و میانگین دمای سالانه ۱۵ درجه سانتیگراد می باشد که بسیار پایین تر از استاندارد بارندگی در نقاط مختلف جهان است.
یکی از علل توجه به کاهش آب در جغرافیای طبیعی شهرستان پارس آباد عدم مدیریت صحیح بحران و بی تدبیری در اتخاذ مواضع و تصمیمات حیاتی در وقت و زمان موعد بوده است که منجر به کاهش چشمگیر آب و مصرف بی رویه آن بدون توجه به پروتکل های الحاقی و مصرف سرانه آب کشاورزی شده است.
مضاف بر اینکه عدم اگاهی در کشاورزان و اطلاعات ناکافی از مصرف نادرست آب و عواقب ناگوار آن مزید بر علل اساسی بحران آب در این برهه حساس شده است.
به حاشیه رفتن متولیان تهیه و توزیع آب از اصل آموزش و ترویج شیوه های صحیح کشاورزی و نهادهای موازی در طول سالیان گذشته و عدم پیش بینی اصولی و کار کارشناسی شده از سوی متولیان امر و گرفتار شدن در امورات روزمره چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن عبور کرد.
هشدار های پی در پی و گاه و بی گاه پژوهشکده ها و نهادهای تحقیقاتی در زمینه بحران آب و لزوم اتخاذ تدابیر پیش گیرنده و صحیح نیز نتوانست سبب تفهیم وضعیت بحرانی و به صدا در آمدن زنگ خطر برای متولیان امور آب کشور باشد.
اگر چه بحران آب در طول ۱۰۷۲ کیلومتر از مسیر رود ارس به تناسب در همه نقاط آن وجود دارد اما با توجه به اراضی مستعد و جغرافیای استراتژیک منطقه مغان از سمت خدافرین تا انتهای حوزه آبریز ارس به دریای خزر شرایطی کاملا متفاوت را به خود اختصاص داده است.
در واقع در هیچ یک از مرزهای بین کشورهای نزدیک به ایران در دوسوی رود ارس نیاز به آب در اراضی وسیع چه در بالا دست و چه پایین دست برای تولیدات کشاورزی با کیفیت مرغوب و استاندارد که تامین کننده نیاز غذایی کشور باشد ، وجود ندارد و این امتیازی بزرگ برای منطقه و استان محسوب می شود که متاسفانه با توجه جمیع جهات و آنچه که تاکنون بدست آمده این مطالبات به درستی و جدیت پیگیری و بدست نیامده است که یکی از دلایل آن دوری مرکز استان از مرز آبی است که از اهمیت آن کاسته است.
نظر به اینکه همین مدیریت برنامه ریزی برای نگهداری و توزیع آب و روش های بهینه استفاده از آب و ترغیب کشاورزان برای بهینه سازی مصرف آب و اهمیت بحران آب در منطقه و ارائه بسته های تشویقی شیوه های نوین آبیاری و …. نتیجه همین مرکزنشینی مدیران و عدم اعتقاد به توسعه متوازن در تفکرات آنان است.
شاید اگر از ۱۵ الی ۲۰ سال پیش که شیپور بحران آب در کشور به شکل جدی به صدا در آمد ، مدیران استان با تمامی امکانات و پتانسیل ها در راستای مشارکت مردم و کشاورزان در رفع بحران آب و موانع و محدودیت های آن کمر همت می بستند اکنون با این غلظت از بحران آب در منطقه دست و پنجه نرم نمی کردیم.
در حالیکه گفته می شود سدخدافرین ، میل و مغان و حتی قیزقالاسی در راستای به زیرآب بردن اراضی کشاورزی مغان در زمینی به وسعت بیش از ۹۰ هزار هکتار طراحی و ساخته شده است، امروزه این سوال در اذهان مردم تداعی می شود که با وجود اینهمه شفافیت در سیراب کردن اراضی کشاورزی مغان از سد خدافرین این اراضی با بحران آب مواجه شده است و آب پشت سد هم به میزان قابل توجهی ذخیره شده است؟
باور اینکه دشت مغان با رودهای خروشان و بارش های سالانه مطلوبی که دارد نیز در لیست مناطق دارای بحران آب کشور قرار گرفته است، زیاد آسان نیست؛ تلاش هایی که برای مقابله
با بحران آب و جلوگیری از گسترش دامنه های جغرافیایی آن در جریان است، به قدری آهسته و بعضاً پر اشکال ادامه دارد که با این روند نه می توان امید داشت مشکل آب کشور حل شود و نه می توان امید داشت مشکلات آبی ابعاد تازه ای به خود نگیرد.
نظر به اینکه استیفای حق و حقوق پایاب سدخدافرین و حقابه بیش از یکصدهزار هکتار از اراضی کشاورزی در مغان از سوی دست اندرکاران و مرکز نشینان به یکی از معضلات اساسی این منطقه تبدیل شده است ، انتقال آب ارس به اردبیل نیز که در دو فاز مطالعاتی به اجرا در آمده است خود یکی دیگر از شائبات و معادلات مجهول این در هم تنیدگی است.
آنچه که مبرهن است و در حاصل دهه ها تجربه است بیانگر این واقعیتها است که هیچگاه آبی از جانب مرکز نشینان و مرکزگرایان و محدود اندیشان برای مغان و کشاورزان آن گرمنمی شود و مدیران و مسئولان اندیشمند و متفکر و متعصب منطقه باید خودشان برای برون رفت از این مشکلات چاره ای بیندیشند و راهکاری ارایه نمایند و گرنه توسل و امیدواری به باور کسانیکه منطقه را نه بعنوان جعرافیای استراتژیک جهت توسعه و پیشرفت کل استان، بلکه منطقه ای برای شیردوشی و کسب درآمد جهت ابادانی و توسعه محلات و حاشیه مرکزاستان می پندارند، کاری عبث و بیهوده است.
📝رضا امیرپور _ روزنامه نگار