به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ارس رسا ؛ به پیوست حدود نیم قرن تغاطش، بالاخره افتاد اتفاقی که نباید می افتاد تا سرنوشت مغان به مصداق عینی “فقدان برنامههای راهبردی دائمی” و “بحران مدیریتی در اجرای سیاستهای کلان” دچار شود. آری کشاورزی در مغان بدلیل فقدان یک افق بلند مدت درسیاست های راهبردی خود، در روزمرگی به معنای عام حرکت کرده است، تا منطقه با معادله مغشوش و مجهول خشکسالی پنجه در پنجه شود و انگشت حیرت بر دهان مخاطبان فرو بگذارد.
النهایه فریادهای واسفای صاحب نظران و دلسورانی که جملگی بر استفاده بهینه از منابع خدادادی و تکیه به مدیریت جهادی کوس انالحق می زدند و بر طبل بیداری و چاره جویی می کوفتند ، مغفول ماند تا عده ای ندانم گرا با شیوه های منسوخ و راهکارهای درپیتی که در خیال باطلشان ذخایر آبی (رود ارس)را ناتمام و آن را سراب ابدی می پنداشتند سرنوشت کشاورزان و مردم منطقه را طوری بر هم تنیده اند، که نظریه های پارادایم مدیریتی هم در کار آنان متحیر مانده و کاسه چه کنم بر دستانشان گرفته اند.
بی تردید تمدن مغان با طبیعت و خاک مرغوب و زرخیز آن در طول تاریخ شناخته می شود و اولین سوالی که از کلمه مغان در اذهان مخاطب نقش می بندد، تولید و سرسبزی و دشت و طبیعت می باشد که هویت آن از خلقت زمین تا به امروز تسری پیدا کرده است.
اما از طبیعت بکر و دشت های سرسبز آن بگذریم، اراضی مرغوب و خاک زرخیز آن از پتانسیل بالا و ظرفیت بی بدیلی است که این منطقه را در دنیا زبانزد و مستثنی کرده است.
در حقیقت اراضی مرغوب زمانی میتواند ظرفیت هایش شکوفا شده و ابعاد تولیداتش چشم دنیا را خیره کند که از آب کشاورزی لازم و زیرساختها و پتانسیل های استانداردی در قالب یک شبکه های منسجم و صنعتی برخوردار باشد تا توانمندی تبدیل ساز و کارهای زیربنایی را در تولید آن بالفعل نماید.
اراضی زرخیز خاک مغان که حدود ۵۰ سال پیش با مشارکت شرکت شیار برای زیر آب بردن خاک منطقه برای تولید محصولات کشاورزی زمینه سازی شد تا به امروز که ۵۰ سال از عمر شبکه سپری شده بیش از ۲۰ سال است از عمر مفید شبکه منقضی شده، اما علیرغم آن در مدار پمپاژ قرار دارد و به حالت فرسایشی درآمده است. جالب اینجاست که مدیران و دست اندرکاران مبرهن و شفاف به ضعف و خلاء ناشی از سوء مدیریت در تهدیب زیرساخت ها و زیربنای شبکه آبیاری مغان اعتراف می کنند و از آن بعنوان نقطه قوتی در شناخت عوامل تخریب و با اذعان به سوء مدیریت لبخند رضایت بر لب دارند و هیچ گونه وجدان دردی به ازای تخریب زیرساخت و اکوسیستم طبیعی خاک مغان، زهدار شدن اراضی و روانه سازی غیراصولی آب ارس به اراضی کشاورزی، تخریب و فرسایش خاک و هدر رفت چندین میلیون مترمکعب آب بیش از ظرفیت کانال متحمل نیستند.
واکاوی تلویحی اجرای پروژه عظیم پایاب سدخدافرین در منطقه نیز پس از نیم قرن تاخیر که خبری از خشکسالی نبود، نتوانست مانع از بروز مشکلات عدیده کشاورزی در مغان باشد زیرا که فاقد پشتوانه تئوریک و ضمانت اجرای لازم برای جذب و تامین منابع آبی لازم می باشد.
در نتیجه افزایش بی محابای سطح زیر کشت اراضی آبی در طی سالها ، کاهش چشمگیر حقابه و کاهش حجم آب رود ارس و حتی مشکلات اکوسیستم و بروز ناگهانی خشکسالی، گلوی کشاورزی مغان را فشرده، چه بسا ادامه این پلشتی در آینده نه چندان دور، اراضی منطقه را به خاک لم یزرع تبدیل خواهد کرد.
شوربختانه مدیران شرکت ذخایر آب ایران و در مقیاس پایین تر در سلسله مراتب مدیریت اداری دچار روزمرگی شده است و برنامه مدون و منسجمی جهت ارائه رژیم آبیاری، الگوی کشت محصول و الگوی کشت فصلی با ضمانت اجرایی لازم ارائه نکرده اند و صرفا از تاسیسات آبیاری بهره برداری کرده و به تخریب و فرسایش شبکه دامن زده اند.
در شرایطی که مغان بعنوان یک منطقه جغرافیایی سوق الجیشی، با خاک مرغوب و زرخیز آن تحت عنوان انبار ذخایر غلات ایران شناخته می شود، این شکل مدیریت زاغارت، چنانچه با همین سبک و سیاق و سوء تدبیر جا خشک کند، بعید نیست تا چند سال آینده اراضی موجود در این منطقه به بیغوله ای ویرانه مبدل شود. کما اینکه با وجود بروز خشکسالی، کاهش حجم قابل توجهی از حقابه مغان از ارس، فرسودگی شبکه و عدم برنامه ریزی صحیح و علمی در کاشت محصول و تغییر الگوی کشت و آبیاری غیراصولی و برداشت غیرمجاز آب از سفره های زیرزمینی مزید بر بروز مشکلات عدیده آبیاری و پایین آمدن راندمان محصولات در مقایسه با سالهای قبلی شده است.
متجاوز از نیم قرن است شبکه عظیم آبیاری، آب رود خروشان ارس را به اراضی لم یزرع مغان پمپاژ می کند،لیکن علیرغم هشدارها،توصیه ها و راهکارهای پیشنهاد شده برای جلوگیری از بروز مشکلات و معضلات و تغافل در دوره خشکسالی و کم آبی، که امروز گریبان مان را گرفته است، هیچگونه تدبیر و ایده ای اندیشه نشده است. متعاقبا بیماری سوء مدیریت که سالهاست کشور گریبانگیر آن شده است دامن مغان را هم گرفت و ترکش های این بی تدبیری روز به روز شکافی بزرگتر را به خود می بیند.
مروری اجمالی به حقابه اراضی مغان در چند سال اخیر بیانگر سیر نزولی و کاهش سهم حقابه از ذخایر آبی ارس می باشد و اگر شتاب آن به این شکل ادامه پیدا کند، حقابه بیشتر اراضی مغان کم لن یکن تلقی خواهد شد.
شاید اگر استطاعت و شتاب دیدگاه مثبت ما به مسائل در خصوص کشاورزی بیشتر می شد و توصیه های صاحبنظران و دلسوزان منطقه در گوش مدیران منطقه شنیده می شد و راهکارهای جلوگیری از اتلاف آب در آبیاری سنتی و معلول آن زهدار شدن اراضی را با زدودن ریشه آبیاری سنتی و تشویق کشاورزان به رژیم آبیاری مدرن و بهره برداری از زراعت های کم آب و گلخانه ای عملیاتی می شد، این قابلیت در منطقه بوجود می امد که اراضی با تجهیز به سیستم مدرن، با کمترین حقابه و بی آنکه متراژی از اراضی خالصه تبدیل به اراضی زهکشدار شود، بیشترین برداشت حجم محصول را با کیفیت و راندمان بالا توسط کشاورزان زحمتکش صادر نماییم.
در طول نیم قرن گذشته به جز تاسیس شبکه آبیاری مغان، اقدامات و عملکرد منسجم و نظام مند که متناسب با ساختار و چرخه رژیم آبیاری محدود بوده باشد، پی ریزی یا تکوین نشده است تنها شبکه ای عظیم بدون پشتوانه فکری با ظرفیتی دو برابر از ظرفیت فعلی تحت عنوان شبکه پایاب سد خدافرین تاسیس شده است که هنوز مشخص نیست با شرایط کنونی کمبود آب و کاهش روزافزون رحمت الهی و افزایش خشکسالی، منابع آبی آن چگونه و از کجا تامین خواهد شد، و چه تفکری دنبال این پروژه بوده است. کمااینکه تجهیزات نصب شده آبیاری در لابه لای تپه ها و اراضی بلااستفاده مانده و بدون بهره وری و پمپاژ آب در حال فرسایش و از بین رفتن است.
عندالاقتضا مدیران و مسئولان در کنار لشکر عظیم پرسنل و کارکنان شاغل در مجموعه صرفا با وصول درآمدهای ناشی از محل توزیع حقابه کشاورزان در روزمرگی گرفتار شده و اقدامات شبانه روزی اما بی هدف آنان نتیجه ای جز بطالت و سردرگمی در پی نداشته است و چه بسا منجر به تحمیل خسارت هم شده است. شاید بتوان بزرگترین اقدامات این شبکه و سازمان عظیم ذخایر آب را در تعمیر و جایگزینی و دفراگمنت شکافها و روزنه هایی دانست که جبراً در زمان انشقاق محورهایی از شبکه شده است و لاغیر.
بی تردید این تاوان سنگین بیماری لاعلاج سوء مدیریت در کشور و تبع آن منطقه مغان است که سرنوشت کشاورزان را به انحطاط و اراضی منطقه را در آستانه اضمحلال قرار داده است./ .
*رضا امیرپور_روزنامه نگار