ارس رسا / عدم ارج گذاری به نیروهای سرآمد و برتر، ونجیلیجیسم، عدم وجود تفکر حرفهای و خودرأیی، عشق ریاست و شنیدن تملق و چاپلوسی از زیردستان، عدم شناخت اولویتها و طبقهبندی کارها، دلمشغولی به کارهای روزمره و امور کوچک، عدم استفاده از خلاقیت دیگران و تصمیمگیری فردی در حوزه رفتار سازمانی، فراهم نبودن بستر مناسب برای ذهنهای فعال و تفکر نقادانه، عدم ایقان و گروش به تفکر علمی در امور، عدم روحیه کار جمعی، برخورد انفعالی با مسائل و مشکلات، عدم نگاه سیستمی و عدم اتخاذ راهبرد پایدار و بلند مدت، نبود برنامهریزیهای صحیح، غریبهگرایی و تنگنظری، عدم ایجاد زمینه رشد معنوی منابع انسانی و بهسازی و ارتقای سطح دانش و تخصص، عدم توجه به اثربخشی و کارآیی در فرایندها و روشهای اداری، عدم حمایت از روحیه نوآوری و ابتکار و اشاعه فرهنگ مبتنی بر بهبود مستمر، کمحوصلگی در برخورد با نظرات مخالف و مشکلات پیش بینی نشده، وابستهسالاری به جای شایستهسالاری، سهمخواهی مبتنی بر لابیگری و … از مهمترین عوامل تهیشدگی استان اردبیل از نیروهای خلاق و فناور، نخبگان فکری و نخبگان اجرایی است.
از این رو، رایجترین سرطان در میهن سرافرازمان ایران در بین مردان سرطان معده (Gastric cancer) و در بین زنان سرطان سینه (Breast cancer) است و در این اثنا، استان اردبیل حد اعلای میزان سرطان معده کشور و بر اساس یافتههای تحقیقات و پژوهشهای سامانمند انجام شده، بالاترین میزان سرطان معده را در دنیا دارد؛ شیب ابتلای زنان دیارمان به سرطان سینه نیز در سالهای اخیر آنچنان تند شده که استان اردبیل در بین استانهای آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی، گیلان و زنجان، از نظر میزان ابتلا به سرطان سینه عنوان نخست را به خود اختصاص داده است، و چه رخدادی از این عظیم تر و اسفانگیزتر که در نشست هفته پیشگیری از سرطان، استان اردبیل جزو سرطانخیزترین استان کشور معرفی می شود.
آیا این مهم نیست که در استان اردبیل برای هر شش و چهار دهم بیمار دیالیزی، فقط یک تخت بیمارستانی موجود است؟!! بر اساس آمار رسمی، شمار بیکاران استان به شصت هزار نفر رسیده است. نزدیک به پنجاه درصد کارخانجات و کارگاههای تولیدی استان تعطیل و از چرخه تولید خارج شده اند و مابقی نیز با حد ادنی و کمینه مقدار ظرفیت به فعالیت مشغولند.
چرخ صنعت و تولید استان نمیچرخد یا ناسور میچرخد و سرمایهگذاری در این وادی تقریبا” به صفر رسیده است. مردم استان وارثان مسلم و وارکان بلافصل پروژههای مستودع و آرشیو شده اند؛ پنجاه و سه پروژه در این خطه معلق مانده و مهمل و سر به هوا گذاشته شده و قصه پر غصه احداث جاده، بزرگراه مواصلاتی، عملیات اجرایی گازرسانی، خط ریلی، پتروشیمی (با هدف تولید کود اوره و پروپلین)، حقآبه استان از رودخانه مشترک قزل اوزن، مکانیزاسیون کشاورزی، طرح مکانیزاسیون آبیاری، بازگشایی گمرک اصلاندوز، ایجاد منطقه آزاد تجاری صنعتی اردبیل و … به اندازهی مدید و طویل و بعید شده که میتوان از بر و ور و کرانه و بغل و پهلوی آن نه یک، باشد که دهها مثنوی هفتاد من نوشت.
خطه مظلوم ما، فقط با رشد سی و سه صدم درصد، کمترین رشد جمعیت و کمترین توسعه اقتصادی در بین استانهای کشور را داشته و نرخ بیکاری نیز در آن از میانگین کشوری بالاتر است. همچنین استان اردبیل یک و هفت دهم درصد جمعیت کشور را در خود جای داده است؛ اما سهم این خطه در تولید ناخالص داخلی کشور حتی به یک درصد هم نمی رسد و درآمد سرانه و تولید ناخالص در این استان تقریبا” از نصف متوسط نُرم کشور هم پایین تر است.
بررسی آمار طلاق در استان اردبیل نیز نشان میدهد، در چند سال گذشته جداییها روند رو به رشدی به خود گرفتهاند؛ به طوری که آمار طلاق در استان به زلزلهای خاموش تبدیل شده که هر لحظه در حال تکان دادن پایههای جامعه است. در یک سال گذشته در استان اردبیل سه هزار و دویست طلاق روی داده که منشاء اول و اصلی فروپاشی تشکلهای خانوادگی و جدایی زوجها، عامل اقتصادی و بیکاری بوده است؛ فاجعه اصلی اینجاست که در استان اردبیل در برابر افزایش طلاق با کاهش بیسابقه تعداد ازدواج روبهرو هستیم؛ به طوری که در چهار ماهه نخست امسال در استان اردبیل چهار هزار و هشتصد و شصت و دو فقره ازدواج ثبت شده که نسبت به مدت مشابه پارسال کاهش سیزده درصدی داشته است..
یافتهها نشان می دهند در سال ۱۳۹۴، نسبت ازدواج به طلاق به صورت میانگین پنج و چهار دهم درصد بوده است؛ به این معنی که به ازای هر پنج و چهار دهم درصد ازدواج، یک مورد طلاق روی داده که این رقم در دهه هفتاد، یک طلاق در برابر بیست و دو ازدواج بوده است.
*******************************
یادداشت از دکتر حبیب شهبازی شیران
عضو هیأت علمی دانشگاه محقق اردبیلی