19:52:25 - سه‌شنبه 13 ژوئن 2017
با اینکه شوهرم مچم را سر قرار گرفت باز هوس های شیطانی دست بردارم نبود و!
با این رسوایی که به بار آورده ام، دیگر خیانت و بی وفایی من نسبت به همسرم زبانزد همه فامیل شده است.

به گزارش ارس رسا، با این آبروریزی همه پل های پشت سرم را خراب کرده ام و اکنون بیش از دو هفته است که با چهره ای شرمگین نزد پدر و مادرم بازگشته ام و از دیدن همسرم خجالت می کشم، چراکه او … .

زن ۲۶ساله در حالی که عنوان می کرد هوس های شیطانی و دوستی های نامتعارف در شبکه های اجتماعی، زندگی ام را تا مرز نابودی کشانده است، به «سروان سوختانلو» کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: سال آخر دبیرستان را می گذراندم که با «عابد» ازدواج کردم. او همسر شایسته ای بود و به من عشق می ورزید. چند سال از بهترین روزهای زندگی ام را در کنار او سپری کردم، چرا که همسرم همه تلاش خودش را برای فراهم کردن یک زندگی زیبا برای من و دو دختر خردسالم به کار می گرفت. اما همه بدبختی های من از زمانی به وجود آمد که همسرم حدود دو سال قبل با یک سری مشکلات مالی رو به رو شد. او که شغل آزاد دارد، نتوانست به دلیل کسادی بازار Store مبالغ چک هایش را بپردازد، به همین دلیل طلبکاران حکم جلب او را گرفتند. در همین روزها «عابد» همه تلاش خودش را انجام داد تا رضایت طلبکارانش را جلب کند و در نهایت نیز با پرداخت بخش زیادی از بدهی هایش از ماجرا رها شد. ولی بعد از این اتفاقات، همسرم به سوی دوستانش کشیده شد و ساعت های زیادی را با آن ها می گذراند. او دیگر با این بهانه که باید به کارهایش رسیدگی کند، تا پاسی از سپیده دم نزد دوستانش می ماند و با آن ها مشروبات الکلی مصرف می کرد.

 

«عابد» آرام آرام من و دو فرزندم را فراموش کرده بود و گاهی تا دو هفته هم به منزل نمی آمد. اگرچه هزینه من و فرزندانم را پرداخت می کرد ولی حضور کم رنگی در خانه داشت. در همین روزها بود که من هم برای سرگرمی و گذراندن ساعت های تنهایی وارد گروه های تلگرام Telegram شدم و تا صبح با دوستانم در شبکه های اجتماعی چت می کردم. اعتیاد من به حضور در تلگرام آن قدر شدت گرفت که حتی هزینه های نفقه فرزندانم را برای خرید شارژ اینترنتی می پرداختم.

 

در یکی از شب هایی که با دوستانم مشغول گفت وگو بودم، یکی از آن ها شماره پسر جوانی را به من داد تا با او تماس بگیرم. «حسام» خیلی خوش بیان بود و مدام از من تعریف می کرد. من هم که به صحبت های او عادت کرده بودم، از سیر تا پیاز زندگی و مشکلات خانوادگی ام را برایش بازگو می کردم، تا این که روزی از من خواست به دیدارش بروم. من هم که منتظر چنین فرصتی بودم، بلافاصله به بهانه آزمایش های پزشکی پول زیادی از همسرم گرفتم و با خرید کادوی گران قیمت، سرقرار با «حسام» رفتم، اما همسرم که به من مشکوک شده بود، با تعقیب من در محل قرار ما حاضر شد و شروع به فحاشی و سرو صدا کرد. او پس از درگیری با حسام، مرا به منزل برد و حدود یک هفته زندانی Prisoner ام کرد. اختلافات ما شدت گرفت و از «عابد» خواستم تا مرا طلاق بدهد، اما او که مرا خیلی دوست داشت نسبت به من مهربانی کرد و تصمیم گرفت از این موضوع به کسی چیزی نگوید. با این وجود نمی دانم چگونه هوس های شیطانی بر من غلبه کرد و با آن که زندگی بر وفق مرادم بود دوباره وارد تلگرام شدم و این بار نیز با مرد دیگری که از سوی دوستانم پیشنهاد شده بود، رابطه برقرار کردم تا جایی که این رابطه شیطانی به دیدارهای حضوری و ارسال عکس های خصوصی کشید.

 

در این میان، همسرم که دوباره به من مشکوک شده بود، تلاش می کرد تا رمز گوشی ام را پیدا کند ولی یک شب که در حال گفت وگو با مرد غریبه بودم، همسرم متوجه شد و پس از یک درگیری خانوادگی، منزل را ترک کردم و نزد خانواده ام بازگشتم. آن جا بود که «عابد» در حالت عصبانیت روابط پنهانی من در شبکه های اجتماعی را نزد خانواده ام فاش کرد و … .

رکنا

تازه های خبر
آمار وبسایت
  • بازدید امروز: 1885
  • بازدید دیروز: 2543
  • کل بازدیدها: 4949270
وب لوکس موسسه خیریه آرزو وب لوکس وب لوکس وب لوکس وب لوکس
چندرسانه اي