20:20:23 - دوشنبه 11 دسامبر 2017
حقابه مغان همچنان قربانی تفکرات و دست های پشت پرده
مردم مغان خصوصا کشاورزان و خواص که بیش از همه در گیر و دار این موضوعات پیچیده قرار دارند و احساس مسئولیت می نمایند،خوشحال میشوند در این اوضاع شیر تو شیر و قاریش میش کسی پیدا شود که سینه سپر کرده و همچون مدیری لایق و شایسته از شایستگی و توانمندی و یا احیانا از درد و عذاب وجدانی که گریبانگیرشان شده،واقعیات را برملا کرده و بانیان و عاملان این تخلف سیستماتیک را که به نفع غیر بومی ها و زیان بومی ها تمام شده است، معرفی نموده و پرونده این ماجرای دامنه دار را برای همیشه مختومه نمایند.

شاید بتوان گفت اکنون دیگر یکی از مهمترین و ابتدایی ترین دغدغه های مردم مغان پس از نیازهای روزمره ،تخصیص و تسهیم درست حقابه مغان از آب ارس باشد که آنان را مورد آزار و اذیت قرار میدهد.

اکنون دیگر با استناد و توجه به مصوبات و اخبار و اطلاعات منتشر شده در جراید بر همگان آشکار گشته است که عده ای با توسل به زور لابی گری و زد و بندهای حاصل از نفوذ و حضور اشخاص مختلف در وزارتخانه ها و بدنه دولت و مجلس آشکارا بدون اقناع به سهم خود درصدد به تاراج  بردن حق و حقوق مردمی هستند که در طول تاریخ از تنگناها و سختی های بسیاری عبور کرده و اجازه نداده ذره ای از حقوق شان در قبال زورگویان و جباران زمان مورد چپاول و تاراج قرار گیرد. جبارانی که در طول تاریخ برای خود از قدرت و ابهت غیرقابل تصوری برخوردار بوده اند اما در مقابل غیورمردان رشید مغان زانو خم کرده و از پای درآمده اند.

بگذریم قصدمان به رخ کشیدن قدرت و توان دفاعی و یا تهاجمی مغان و مغانی نیست،علیرغم تمام جنگها و درگیری هایی که در طول زمان بر مردم نجیب و عشایر مغان تحمیل شده،آنان هرگز ذره ای از حق و حقوق خود به همان اندازه که عدول نکرده و بر تحقق آن اصرار ورزیده اند،به همان اندازه نیز بر دستاوردهای خود قانع بوده و به حقوق دیگران چشم طمع نداشته اند.

بر همگان آشکار است و همچنین قرائن و شواهد نیز نشانگر آن است  ذخایر آبی که در پشت سد ارس و خدافرین جمع شده است تا برای آبیاری زمین های زراعی مغان مورد استفاده قرار گیرد،بیش از  یک سوم از حجم آن کاهش یافته است و به زمین های آنان نمیرسد. نکته قابل توجه اینجاست که این مقدار آب کفاف آبیاری زمینهای کشاورزی که در حال حاًضر مورد بهره برداری قرار میگیرد،را نمیدهد و بسیاری از کشاورزان با مشکل آب روبرو بوده و یا به قناعت متوسل میشوند و از کاشت محصولات کشت دوم منصرف میشوند و با جیره بندی مواجه میشوند. حال سوال اینجاست که پس از ساماندهی و کانال کشی اراضی پایاب سد خدافرین که جهت آبیاری ۶۳ هزار هکتار از زمین های کشاورزی لم یزرع مغان پیش بینی شده است،آب لازم برای آبیاری زمینهای مذکور از کجا تامین میشود و اعتباری که در طول سالهای سال بر روی این زمین ها سرمایه گذاری شده است و بر آن تخصیص داده شده است،نتیجه اش به کجا ختم میشود؟

مضاف بر اینکه در راستای اقدامات و مصوبات انجام شده در سوی مقابل که از آن با عنوان انتقال آب ارس به شبستر و دشت تبریز و دریاچه ارومیه یاد شده و در مصاحبه ها و سخنرانی های نمایندگان و مسئولان مناطق یادشده بر آن تاکید شده است،به همان اندازه سرمایه گذاری نیز در مناطق مزبور جهت انتقال حق آبه مغان به اراضی مربوطه انجام شده است.

حال سوال اینجاست مسئول این نابسامانی ها و اقدامات غیرفنی و کارشناسی کیست و چه کسی پاسخگوی ابهامات و سوالات بی جواب مردم  خطه زرخیز مغان و آذربایجان است؟ بدون شک در هر دو طرف مسئولان و نمایندگانی از ابتدا تا انتهای این سناریوی شوم بوده و هستند که هم به مردم و منطقه خود و هم به بیت المال و اعتماد مردم خیانت کرده و سود و  منافع شخصی را بر منافع مردم منطقه و نظام اسلامی ترجیح داده اند و با وعده های مناصب کرسی و مادیات و عناوین مختلف به این اقدام شنیع و بی اساس متوسل شده اند.

ممکن است در پاسخ به این پرسش ادعای مسئولان و نمایندگان مناطق ذی نفع بر این اساس استوار باشد که وظیفه آنها تلاش برای رفع نیازهای مردم حوزه انتخابیه و استحفاظی شان است، که گرچه منطقی و مدلل نیست لیکن قابل توجیه و یا شاید از دیدگاه آنان تحسین برانگیز نیز باشد.

اما مسئولان و نمایندگان و تمام کسانیکه در منطقه مغان و استان اردبیل که بعنوان مرکز استان در راس کار هستند،بایستی پاسخگوی این پرسش باشند که چرا در طول مدت زمانی که تاراج کنندگان حقابه مغان مشغول به یغما بردن حقابه کشاورزان مغان بودند،از آن غافل شده و اقدامی در خور توجه در انسداد سازی آن انجام ندادند و یا موضوع به این مهمی را از مردم کتمان کردند؟

مسئولین سابق استان خصوصا استاندار و مدیریت اب منطقه ای و امور آب مغان باید به این سوال پرسشگران و مردم مغان و استان پاسخ دهند،که چرا علیرغم گزارشاتی که بدست شان رسیده و در جریان چند و چون وضعیت حقابه مغان و کاهش میزان آب پشت سدهای مغان و ارس و خدافرین قرار گرفته و بر آن اشرافیت داشته اند از انجام اقدامات لازم خودداری کرده و یا تعلل نموده اند؟

از دکتر خدابخش به عنوان استاندار اردبیل و نماینده دولت در استان که تا پیش از این به طور کامل در جریان جزئیات و چند و چون سد خدافرین ، ارس ، میل و مغان و میزان ذخایر آب و اقدامات کنشگران حقابه مغان که حتی به اذعان مدیر امور آب مغان در جریان به غارت رفتن آب ارس نیز قرار گرفته بودند و مصوبات آن را ملاحضه نموده اند و علیرغم اینکه چندین بار از نزدیک از محل های مورد نظر بازدید کرده و بر احقاق حقابه مغان تاکید کرده اند،اکنون که استاندار آذربایجان شرقی نیز هستند،چرا صادقانه این موضوع را اعلام و بر احقاق حق مغان و استان اردبیل اذعان نمیکنند تا خط بطلانی بر این مباحث ناعادلانه کشیده باشند.

مدیریت سابق منابع آب مغان که همواره بر عدم مشکلات ناشی از آب کشاورزی و مکفی بودن آن اصرار میکردند،اکنون که در بهبهه بی آبی و کم آبی و به تاراج رفتن حقابه مغان قرار گرفته ایم، چه توجیهی برای بیان سخنان و ادعاهای خود دارند؟ در شرایطی که در طول چندین سال تصدی گری کرسی و مسئولیت مذکور در جریان تمامی امورات مربوطه قرار داشته و بر آن اشرافیت داشتند لیکن با این حال این مشکلات گریبان گیر کشاورزان و مردم مغان شده است؟

و در نهایت از مدیریت منابع آب منطقه ای استان که تمامی امورات مربوطه آب و حقابه کل استان و مغان در احاطه و زیر مجموعه تحت صدارت وی بوده است و بیشترین مسئولیت را از ابتدای خدمت خود در این خصوص داشته اند،باید بعنوان مسئولمستقیم این وضعیت پرسید با وجود اینکه خود را جزو موفق ترین و شایسته ترین مدیران میپندارید و تمامی موقعیت های شغلی خود را از این طریق کسب نموده اید،جهت التیام درد همشهریان و مردم نگون بخت مغان که بیشتر از مدیران و مسئولان غیر بومی از  مدیران و مسئولان بومی ضربه دیده و نارو خورده اند،چه توجیهی در این راستا میتوانند ارائه نمایند؟

مردم مغان خصوصا کشاورزان و خواص که بیش از همه در گیر و دار این موضوعات پیچیده قرار دارند و احساس مسئولیت می نمایند،خوشحال میشوند در این اوضاع شیر تو شیر و قاریش میش کسی پیدا شود که سینه سپر کرده و همچون مدیری لایق و شایسته از شایستگی و توانمندی و یا احیانا از درد و عذاب وجدانی که گریبانگیرشان شده،واقعیات را برملا کرده و بانیان و عاملان این تخلف سیستماتیک را که به نفع غیر بومی ها و زیان بومی ها تمام شده است، معرفی نموده و پرونده این ماجرای دامنه دار را برای همیشه مختومه نمایند.

اکنون دیگر بر همگان بویژه مردم شریف مغان مبرهن و آشکار گشته است که یکی از مهمترین عواملی که در طول سالیان سال سبب تنیده شدن طناب صعودی مغان شده و پیشرفت و توسعه آن را با کندی مواجه کرده است،خیانت و کم کاری مدیران بومی است خصوصا مدیران و مسئولانی که علاقه وافری به کرسی و سمت و صندلی داشته و منافع فردی را بر منافع عموم ترجیح میدهند اگر چه نام بردن از این اشخاص در این نوشته و در این برهه کار درستی نیست لیکن آن چه شاهد آن هستیم؛مردم روشنفکر مغان خود به خوبی تک تک ین افراد را از نردیک میشناسند و در رویدادها و مقاطع مختلف پاسخ درخوری به اعتماد و خیانت های آن داده و یا خواهند داد.

در پایان ذکر این نکته را الزامی میدانیم که مردم مظلوم اما غیور مغان در این قضیه تنها چشم امیدشان به فرماندار ساعی، پرتلاش و دلسوز شهرستان پارس آباد است که بعنوان نماینده دولت در این شهرستان مشغول خدمت هستند و توانسته اند در طول مدت زمان تصدی گری شان با اقدامات و مدیریت شایسته و بایسته ای که از خود نشان داده اند، نبوغ و توانمندی خود را به اثبات رسانده و در روزهای سخت مرحمی بر دل این مردم مظلوم هستند،چرا که به زعم مردم منطقه این شجاعت و اقتدار و پتانسیل در وجود فرمانداری که در طول حدود دو سالی که در این منطقه مدیریت نموده اند،به اثبات رسیده است.

در کنار فرماندار محترم شهرستان کمک ها و مساعدت های امام جمعه غیور و شجاع  پارس آباد به همراه تلاشهای نماینده محترم شهرستانهای پارس آباد و بیله سوار که مشرف بر تمامی قوانین و مصوبات مجلس هستند، تنها چشم امید این مردم در جهت استیفا و احقاق حقوق آنان است.

 

رضا امیرپور خبرنگار

 

تازه های خبر
آمار وبسایت
  • بازدید امروز: 2961
  • بازدید دیروز: 7132
  • کل بازدیدها: 4802576
وب لوکس موسسه خیریه آرزو وب لوکس وب لوکس وب لوکس وب لوکس
چندرسانه اي