با سلام و احترام خدمت همه دوستان و علی الخصوص جناب آقای میلاد
ای کاش ایشان که سعی میکنند علمی سخن بگویند نام خود را کامل و دقیق بیان میفرمودند.
هموطن عزیز جناب آقای میلاد
از آنجائیکه پیشنهاداتی در جهت توسعه و پیشرفت منطقه مان ارائه فرمودید تصمیم گرفتم به مطالبتان بند به بند بپردازم تا از فرصتی که برای تبادل نظر پیش آمده بهره برده و اطلاعاتی هر چند کوچک به دانش خودمان و شاید سایر هموطنانمان افزوده باشیم.
۱- در بند یک از مرقومه اتان آورده اید نمین و خلخال به استان گیلان ملحق شوند چرا که اشتراکات زبانی و فرهنگی با تالشان دارند و خانواده ها و فامیل های بسیاری از ساکنین این مناطق در سراسر گیلان از شرقی ترین تا غربی ترین نقطه آن ساکنند.
بنده بسیار خوشحالم که وجود اشتراکات استان‌تان را با هموطنان اردبیلی خود قبول می‌کنید و حتی خواستار قرار گرفتنشان در قالب یک استان هستید. ولی قید نفرمودید بر طبق کدام استراتژی و طرحی با انجام این الحاق امکان بروز تحولات اقتصادی و افزایش سطح رفاه ساکنین نمین و خلخال فراهم خواهد آمد.
بنده به شخصه با الحاق هیچ نقطه ای از کشور با قسمت دیگری از کشور مخالف نیستم ولی اگر چنانچه ایده و طرح قابل درکی پشت این الحاق نباشد این اقدام را فکری عبث، بیهوده و صرفا یک اقدام احساسی میدانم.
در شرایطی که جنابعالی وجود اشتراکات زبانی و فرهنگی و فامیلی را دلیل کافی برای الحاق میدانید پس طبیعتا با الحاق آستارا به اردبیل که علاوه بر اشتراکات زبانی و فرهنگی و تاریخی یک ایده و دورنمای اقتصادی قابل قبولی نیز دارد باید موافق باشید.
۲- در بند دوم به موضوع منطقه مغان استان اردبیل پرداختید که اساسا مورد بحث نبود ولی از آنجائیکه سعی میکنم اظهاراتتان را صادقانه و دلسوزانه بدانم در رابطه با این بند از پیشنهاداتتان نیز نظر خود را بیان میکنم.
اغراق نیست اگر بگوییم منطقه مغان مستعدترین منطقه از منظر کشاورزی دامداری و صنایع تبدیلی است دلیل ایجاد کشت و صنعت مغان و پارس و غیره نیز دقیقا همین بوده است.
اگر واقعا به این مناطق سفر کرده باشید قاعدتاً علاوه بر فقری که ظاهرا مشاهده فرموده اید میبایست کشاورزی مدرنی که در این منطقه به لطف نظام مقدس اسلامی مان ایجاد گردیده است نیز باید دیده باشید. بطوری که هم اکنون گیلان و مازندران تنها تولیدکنندگان برنج نبوده و مغان نیز مرغوبترین نوع برنج ها را با ابتکار و حمایتهای جهادکشاورزی استان تولید کرده و حتی تولید زیتون را نیز آغاز نموده است.
در حال حاضر بخش اعظمی از تولیدات به غایت مرغوب و درجه یک این منطقه درصد مهمی از صادرات غیر نفتی ما را تشکیل میدهد.
در استان اردبیل به دلیل سابقه کوتاه مدیریت استانی نواقص بسیاری در همه مناطق استان به چشم میخورد که مغان نیز از آن مستثنی نیست ولی یقین بدانید اوضاع منطقه قابل قیاس با سنوات قبل از استان شدن اردبیل نیست و حتی قابل قیاس با بخش غربی مغان که در آذربایجانشرقی قرار دارد هم نیست
استاندار محبوب اردبیل و نمایندگان حقیقتا دلسوز استان در ۳ بخش قصد ایجاد تحول در این منطقه را دارند اولین آن ایجاد بندر خشک در اصلاندوز است که استاندار عزیز رایزنی های فشرده ای با مسئولین ارشد کشورمان و همچنین جمهوری آذربایجان دراین رابطه انجام داده و همه آنهایی که از فعالیتهای ایشان از نزدیک باخبرند میدانند که ایشان لحظه‌ای ارامش نداشته و دائما در حال تکاپو برای توسعه بخشهای مختلف استان هستند. دومین بحث ایجاد منطقه آزاد تجاری صنعتی در مغان است که هم نمایندگان مجلس و هم استاندار محترم با اتحاد و همدلی پیگیر آن هستند که امیدوارم بزودی خبر خوشی به هم استانی هایمان و همه انهایی دل در گروی ایران دارند برسد. سومین برنامه ایجاد راه آهن شمال به جنوب بود که در ابتدای امر مقرر شده بود کریدور شمال جنوب که رابط خلیج فارس به اروپا بود بجای استان گیلان از استان اردبیل عبور کرده و از طریق مغان به آذربایجان مرتبط گردد که اتفاقا به این دلیل بود که طرح راه آهن اردبیل علیرغم کوهستانی بودن مسیر اردبیل به میانه (و فقط بدلیل کوتاهی راه) از این مسیر کلید خورد وگرنه چنانچه هدف صرفاً ارتباط اردبیل با راه آهن سراسری کشور بود بجای هزینه سنگین راه اهن اردبیل – میانه مسیر اردبیل – بستان آباد را انتخاب میکردند که هزینه بسیار کمتری را بر میداشت. ولی علیرغم هزینه شدن اعتبارات زیاد برای حفر تونل ها و ساخت پل های عظیم متعددر مسیر اردبیل میانه با نظر آقای نوبخت و سپردن ناگهانی کریدور مذکور به استان همجوارمان گیلان عملاً یکی از فرصتهای مهم توسعه اردبیل و علی الخصوص مغان تقریبا از بین رفت. با این حال با رایزنی های نمایندگانمان با هم استانی جنابعالی یعنی آقای نوبخت سعی بر این است حال که چنین هزینه سنگینی برای مسیر اردبیل میانه شده این طرح تا مغان ادامه یابد.
در رابطه با بند دوم سخنانتان یک مورد کوچک را نیز عرض کنم تا به بند سوم برسیم.
همه اهالی استان اردبیل به خوبی میدانند مغان زرخیز به دلیل وضعیت کشاورزی و دامداری فوق العاده اش سود زیادی به کشاورزان و مغانی های عزیز نصیب میکند و باعث افتخار است که در حال حاضر اکثریت ثروتمندان مردم استان ما نه صنعتگران نه کارخانه داران و تجار و … بلکه کشاورزان مغانی تشکیل میدهند.
از اینروست که قیمت زمینهای کشاورزی مغان بعضاً از زمینهای شهری در اردبیل هم گرانتر و با ارزشتر است.
فقر اغلب در بخشهای جنوبی مغان و منطقه ارشق وجود دارد که مهم ترین دلیل انهم نبود آب کشاورزی و کشت دیم آن منطقه است که بی شک باید به این فقر نیز با اجرای طرح های زیر بنایی و صنعتی پایان داد.
در مجموع بنده از بیانات شما مطلب و پیشنهاد مهمی در رابطه با چگونگی ایجاد رشد و توسعه مغان برداشت نکردم که تقاضا دارم اگر واقعا پیشنهاد و طرحی برای تحول مغان عزیز دارید ارائه دهید چراکه مسئولین استان ما بخصوص مسئولین ارشد آن برخلاف برخی ها گوشهای شنوایی دارند و از ارائه هر گونه طرح و پیشنهادی استقبال میکنند.
۳- در بند سوم از فرمایشاتتان با تمسخر، نویسندگان و روزنامه نگاران اردبیلی را مخاطب قرار دادید که دلواپسان از طرف مردم آستارا حرف نزنند که مردم خود صلاح خود را بهتر میدانند و دو دو تا چهار تا و …
اولا که بنده از جنابعالی و همه هموطنانی که ادعای قلم به دست بودن دارند تقاضا دارم یکی از مهمترین اصول روزنامه نگاری یعنی احترام به نظر و شخصیت طرف مقابل را رعایت کنند و با سخنان پوپولیستی سعی نکنند افکار عمومی را تحریف و تهییج نمایند
چرا که اینکار علاوه بر غیر حرفه ای و غیر اخلاقی بودن موجبات عقب گرد اجتماعی را فراهم میآورد.
درست است که مردم ما اعم از آستارا و اردبیل و رشت و… صلاح خود را بهتر میدانند ولی بدان معنی نیست کسی نظرات خود را در رابطه با پیشرفت و توسعه کشورش بیان نکند آنهم بدلیل اینکه مردم خود صلاح خود را میدانند و یا اینکه ممکن است کسانی خوششان نیاید.
بله. مردم صلاح خود را میدانند ولی با نگاه به نظرات و پیشنهادات و تئوریها تصمیم خود را می‌گیرند اگر هیچکس حرفی نزند که مردم به خودی خود تصمیمی برای تغییر و ایجاد تحول نخواهند گرفت.
بیان نظر و ارائه پیشنهاد هر شهروندی برای توسعه کشورش به معنای وکیل و وصی مردم بودن نیست این جملات از نمونه های بارز پوپولیسم و عوام فریبی است.
معلوم است که آستارا و نمین و خلخال و … هیچگاه بر خلاف میل مردمانش به جایی ملحق نخواهد شد .
تا زمانیکه دلایل متغنی برای الحاق نداشته باشند چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
خدایی نکرده مگر کسی قصد دارد استارا با زور به اردبیل ملحق کند که اینقدر آشفته میشوید و از الف یا ی سخنان دیگران را رد میکنید.
در پایان بنده نیز از سایت آذرقلم به جهت رعایت بی طرفی تشکر و قدردانی میکنم.
ارزو میکنم سایتهای گیلانی نیز همانند اغلب سایتهای آذربایجانی اخلاق و منش دمکراتیک داشته باشند و نظرات شخصی شان را در حذف و یا قرار دادن نظرات و مقالات دخالت ندهند. همانگونه سایت آذرقلم و ارس رسای (استان اردبیل) مطلبتان را که صرفا نظری درخصوص مقاله بنده است را بعنوان مقاله در سایتی قرار داده کاری که هرگز در سایتهای گیلان دیده نشده است.
بنده بارها در کمال ادب و رعایت اصول اخلاقی و ملی و … اظهار نظر نمودم و مقاله ارائه کردم ولی هیچگاه مطالب بنده از ممیزی سنگین سایتهای گیلانی عبور نکردند